متن و حاشیه
هنگامی که کاغذ متن نسخه با حاشیه اش متفاوت باشد. معمولا این کار هنگامی صورت میگرفت که حاشیۀ نسخه آسیب می دید. برای حاشیه، کاغذی انتخاب می شد که تناسب رنگ داشته باشد و همچنین ضخامتش با کاغذ متن یکی باشد که کتاب هنگام بسته بود، صاف باشد و هوا به میان کاغدها نفوذ نکند.
متن و حاشیه بسیار با دقت انجام می شد به این شکل که کاغذ متن و حاشیه، لب به لب به هم چسبانده می شد و نباید روی هم قرار گیرند. معمولا با کشیدن جدول های رنگی ، مرز متن و حاشیه پوشیده شده و دیده نمی شد.
حاشیه
حاشیه غالبا با خطوطی به نام جدول از متن کتاب، جدا می شدند. این جدول ها بنا به نفاست کتاب، دارای تنوع در تعداد و رنگ هستند. در نسخه های نفیس و مرقعات، معمولا جنس و رنگ کاغذ متن و حاشیه، با هم تفاوت دارد. گاه متن کتاب بر روی دو کاغذ نازک نوشته و به هم چسبانده می شد و در نتیجه، متن پشت صفحه، سایه ایجاد نمی کرد و زیباتر بود؛ در این صورت، کاغذ حاشیه را به گونه ای انتخاب می کردند که ضخامتش به اندازۀ دو لایه کاغذ متن بوده باشد.
تقارن
در هنرهای اسلامی غالباً تقارن دیده می شود اما گاه برای تنوع در تذهیب و تشعیر، تقارن به شکل کامل دیدن نمی شود. همچنین در تزیینات اطراف نوشته ها، چون حجم و اندازۀ کلمات با هم تفاوت دارد و در اختیار کاتب یا نقاش نیست، تقارن صد در صد وجود ندارد.
طلاکاری
طلا در کتاب به دو روش استفاده می شد. یکی ورق طلا که بسیار نازک و شکننده است و برای پوشاندن سطوح صاف و بزرگ استفاده می شد. دیگری طلای محلول است که در نقاشی و همچنین کتابت استفاده می شد. روش محلول کردن طلا از این قرار بود که تکۀ ریزی از آن را در میان دو لایه از چرم گذاشته و مدت زیادی با ابزاری چون چکش بر آن می کوبیدند تا ورقۀ بسیار نازک و شکننده ای به دست آید. سپس آن ورقۀ نازک را در ظرفیی همراه با صمغ عربی یا گونه های بستمان (مادۀ چسبنده) می ساییدند و در نتیجه، محلول طلا به دست می آمد که از آن هم در کتابت و هم در نقاشی و کشیدن جدول ها، استفاده می شد.